• وبلاگ : درد عشق
  • يادداشت : اگر بار گران بوديم ؛ رفتيم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم 

    شروينا سلام

    آقا امير از همهي خوبي هاي سارينا هم گفته ، اونقدر از عشقش به اون و خوبي هاي سارينا گفته كه دوست دارم اين موجود دوست داشتني رو ببينم . و گفت كه تو مترو مخشو زده

    ولي فكر ميكني اين مخ زني بوده ؟ سارينا عاشقش بود و برگشت ، اگر بر نميگشت بزرگترين اشتباه زندگش بود چون فكر نميكنم هيچ كسي مثل امير همون عرشيا ؟ ميتونسته عاشقش باشه؟ نه امير عاشقانه بهاره رو مي پرسته ، بهاره بايد از اين عشق به خودش مغرور باشه . راستي از قول من بهش بگو هيچ وقت براي عشقي كه به همسرت داري از خطاهاش چشم پوشي نكن و در جا گوششو بكش تا كار به اينجاها نكشه . مردها ظرفيت خوبي بيش از حدو ندارند و سوء استفاده ميكنند ( برم تا آقا امير نيومده با چماق نزده تو سرم )

    اميدوارم كه ساليان سال در كنار هم به خوبي و خوشي زندگي كنند .