زماني مي توني ادعا كني كه عشقت واقعيه كه رهاش كني... در قفس رو باز كني و بذاري پرنده قشنگت پرواز كنه...
آزاااااااااااااااد .. آزاد باشه
بذار اونقدر اوج بگيره كه تو انتهاي آسمون ببينيش...
مطمئن باش اگه دلش عاشق باشه و برگشتني باشه بر ميگرده پيشت...
اما اگر بر نگشت .. بسپارش به خدا . براش آرزوي سعادت كن.
بذار اونقدر پرواز كنه تا به اون جايي كه مي خواد برسه به همون جايي كه دل كوچيكش شاده و احساس سعادت مي كنه.
مهم اينكه كه تو عاشقشي و اون سعادتمند.
عشق يه طرفه عشق نيست ذلته .
در قفس رو براش باز كن و بهش بگو دوسش داري و منتظرش ميموني. بذار آزاد باشه. وقتي داره ميره رفتنشو تماشا كن و اگه احساس ميكني كه غم تو دلت هست گريه كن. و به خدا بسپارش و آرزوي سلامتي و سعادتش رو بكن.
نگو عشق پوچه . شايد پايه عشقتو اشتباه گذاشتي. با خودت خلوت كن ببين چي شد به اينجا رسيدي؟ غرورو بذار كنار و واقع بين باش. اون موقع است كه واقعا آماده اي كه برگرده پيشت . اگه لياقتشو داشته باشي برمي گرده.
منم مثل تو 1بار نزديك بود عشقم تنهام بذاره. آزادش گذاشتم ولي بهش گفتم كه ديونه اشم .. اگه نباشه قلبم از غصه خونه. بهش گفتم كه خاك پاشم . بهش گفتم كه تا الان اگه اشتباه كردم حقارت خودم بوده و اگه توقع بخشش دارم شناختم نسبت به بزرگواريش باعث همچين خواسته اي مي شه.
اگه واقعا دوسش داري ببين چي ميخواد.
تا حالا شده با خودت خلوت كني. نترس وقتي تنهايي فقط خودتي كه در مورد خودت قضاوت مي كنه نه كس ديگه. ببين از اول آشناييت باهاش چه كارايي براش كردي. نگو كاراي خوبت بيشتر بوده. ببين كارايي كه باعث ناراحتيش بوده چندتا بوده . اگه بيشتر از 1 انگشت بود بدون اشتباه بوده. اگه بيشتر از انگشتاي 1 دست بود بدون دلشو سوزندي. اگه از انگشتاي 2 تا دست بيشتر بود بدون دلي براش نذاشتي
اولش ايميلم رو برات نوشته بودم ولي بعد حس كردم بهتره كه نتوني با من تماس بگيري. واااااااااااقعا با خودت خلوت كن. ببين چند مرده حلاجي. 1هفته از خونه نرو بيرون. خاطراتت رو مرور كن. قشنگاشو بذار كنار . اونايي كه رنجوديشو توي يه كاغذ بنويس .. آخرش منطقي ببيين اگه تو بودي تنهاش ميذاشتي يا نه؟
به اميد اينكه پرنده كوچيكت عاشقت باشه و پيشت بمونه! (اگه نموند سعادتمند شه)