سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد عشق

دوشنبه 85/10/11 ::  ساعت 12:50 صبح


 

پایان دیکتاتور! 

 

 

صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق روز شنبه ساعت 6 صبح به وقت محلی در یکی از شکنجه گاه های سابق رژیم خود بعد از گذشت 56 روز از صدور حکم اعدام توسط قاضی عراقی دادگاهش و تائید حکم توسط نوری الماکی نخست وزیر شیعی عراق؛بدار مکافات آویخته شد.

 تلویزیون دولتی عراق صحنه هایی قبل ازاعدام وی و همچنین عکسی از جسد او را به نمایش گذارد.

وی در مدت دو دهه مردم کشور خود را به دو جنگ خونین و بی دلیل و محکوم به شکست وادار نمود . دو جنگی که غیر از لعنت جهانیان برای مسببین آن در پی نداشت.

صدام حسین تا پایان عمر ننگین خود هیچگاه از عملکرد خود از زمان بدست گرفتن قدرت ؛اعلام تاسف و یا پشیمانی ننمود. و با شعارهایی منجمله :

درود بر اسلام ؛ درود بر عراق ؛ مرگ بر آمریکا و اشغالگران و مرگ بر ایران

در حالی که هیچ نشانه ای از ترس و یا تردید در چهره اش نمایانگر نبود مرگ را پذیرا شد .

 اعلام اعدام دیکتاتور بد فرجام عراقی واکنشهای متفاوت داخلی و خارجی را در پی داشت .

شیعیان عراقی با جشن و پایکوبی در خیابانها منجمله شهرک صدر شادی خود را از این واقعه اعلام نمودند . و عراقی های اهل تسنن منجمله ساکنین زادگاه وی شهر تکریت با سیاه پوشیدن و برگزاری مراسم سوگواری و ترحیم انزجار خود را اعلام نمودند.

دولتین ایران و کویت با ابراز خوشنودی از اجرای حکم به مردم عراق تبریک گفتندو دولتین عربستان و لیبی (برادر قذافی!)اعدام وی را عملی ناپسند دانستند.

و از همه مهمتر برادران بسیار عزیز و گرامیمان در فلسطین و جنوب لبنان بسیار اعلام تاسف کردند .

منجمله سخنگوی حزب برادر و دوست حماس فرمودند : اعدام صدام حسین نشانه ای از اعمال قدرت آمریکا(لابد جهانخوار) در منطقه میباشد.(خداوکیلی ما رو باش برای کیا دل میسوزونیم!!).سخنگوی واتیکان این اعدام را اقدامی تراژیک که باعث شعله ور تر شدن اختلافات و درگیری های قومی در عراق دانست.

صدام حسین چه واقعی و چه بصورت نمادین اعدام شد و بدین طریق حکومت حدود 35 ساله ظلم و جور او بر مردم عراق پایان یافت .

باشد که حاکمان و رهبران دیکتاتور حاکم بر جهان از این سرانجام درس عبرت گیرند و بدانند که آسیاب به نوبت است .آنها شاید بتوانند با زور اسلحه چند صباحی بیشتر بر مردمان مظلوم حکم نمایند ولی حتما سرانجامی چون دیکتاتور های اسبق خواهند داشت.

این روزا یاد جمله حکیمانه پیامبر عظیم الشان حضرت نبی اکرم محمد مصطفی (ص) بسیار می افتم که فرمودند :

الملک یبغی مع الکفر و لا یبغی مع الظلم . حکومت با کفر میماند ولی با زور خیر.

اینجانب امیر قدیمی مدیریت وبلاگ گروهی ایرانیان از طرف خود و سایر نویسندگان وبلاگ سرکار خانمها بهاره و مریم .این واقعه میمون را به تمامی ملل آزاده جهان منجمله مردم زجر کشیده عراق آزاد و بالاخص خانواده های بزرگوار شهدا و مجروحان هشت سال جنگ تحمیلی ، تبریک گفته و برای تمامی آزادگان سرار گیتی آزادی و دموکراسی واقعی را خواهانم .

آخرین خبر:جسد منحوس دیکتاتور عراقی چند ساعت بعد از پایان بدفرجامش به سران قبیله اش در تکریت تحویل شد و در آنجا به خاک سپرده شد.(حیف اون خاک که مجبور شد چنین نکبتی را در خود جای دهد.)

دوستان ارجمندم مطلب فوق به توسط بنده نگاشته شده و در وبلاگ گروهی ایرانیان ثبت شده .که بدلیل اهمیت موضوع اونو براتون از وبلاگ دیگرم به آدرس زیر نقل کرده ام.

 

http://www.hamvatanam.blogfa.com/

 

حق نگهدارتون

امیر قدیمی مدیریت وبلاگ


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


شنبه 85/10/2 ::  ساعت 8:1 عصر


 

 

یاری اندر کس نمیبینم، یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


دوشنبه 85/9/27 ::  ساعت 5:11 عصر


متاسفانه بی وفایی و خیانت همیشه وجود داشته و همواره                                   جای صحبت و بحث را در مورد آن باز نموده است. امروزه برخی از کانال های تلویزیونی مانند REALITY TV درمورداین موضوع برنامه های متعددی دارند اما براستی چرا برخی  از مردان خیانت می کنند؟

همه مردان تا حدی می دانند که خیانت کار درست و پسندیده ای نیست و از ابتدا اکثر آنها حتی فکر خیانت را هـم به سـر خطور نـمی دهند ولـی مـتاسـفانه گاهی دچار این اشتباه و گناه بزرگ می شوند. در ادامه 10 دلیل اصلی خیانت در مردان را می خوانید.

 

دلیل شماره 1

عدم رقبت همسر به داشتن روابط جنسی 

برخی از زنان در روابط  زناشویی با شوهر خود ممکن است تمایل به این روابط را از دست داده و یا کمتر به این موضوع اهمـیت دهـنـد که ایـن امـر مـمـکن اسـت باعـث فشارهای روانی و جسمانی به مرد شده و منجر به کج روی او گردد.

دلیل شماره 2

خیانت همسر

برخی از مردان به بی وفایی و انحراف هـمسـر خـود پـی برده و تـنـها راه آرام کـردن و  فرونشاندن خشم خود را در مقابله به مثل می یابند که عملی غیر منطقی مینماید.

دلیل شماره 3 

زیاده خواهی و تنوع طلبی

برخی از مردان بدلیل داشتن میل به زیاده خواهی و تنوع طلبی و هیجانات کاذب و زود گذر  به این عـمل زشـت تن می دهند. آنها  به زن به دیده "غنیمت جنسی" می نگرند و با وجود یک زن در زندگی، تصور می کنند فرصتهای زیادی را از دست داده اند.

دلیل شماره 4

 بی خطر شمردن خیانت

ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد. این ضرب المثل قدیمی   تازمانیکه دوربین مدار بسته ای برای کنترل مردان وجودنداشته باشدحقیقتی محسوب میشود. برخی تصور می کننـد که اگر خیانت بکنند کسی متوجه نشده و به کسی نیز صـدمـه ای نـخـواهـد رسیـد و ایــن استـدلال را بهانـه ای بـرای انـجام عـمـل زشـت خود  برمیشمارند. اما توجه داشته باشـیـد که هـر قـدر مـردان به دلیل عدم کنترل حیله گر تر شوند، زنان به همان اندازه شبکه جاسوسی و کنترلی خود را گسترش خواهند داد.

دلیل شماره 5

عقده های جنسی

بعضی مردان مایلند بدانند  که چقدر از لحاظ جنسی برای دیگر زنان جالبند و در روابط طولانی این سوال برایشان پـیش می آید که آیا هنـوز در بازار خریداری دارند یا خیر که یافتن این پرسش ممکن است آنها را بـرای رسـیدن بـه اهداف غیر مشروعشان سوق دهد.

دلیل شماره 6

بولهوسی و هوسرانی

این یک حقیقت غیر قابـل انـکـار اسـت کـه مـردان هوسران توانایی "نه" گفتن در روابط جنسی را نُـدارنـد. بـا ایـنـکه آنـهـا بـطـور هـمیـشـگـی با پـیشـنهادات جـنسی بمباران   نمیشوند،  گاهی ممکن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیـش آید. در ایـن زمان مردان بی جنـبه و هوسـبـاز تصـور می کنـنـد کـه این موقـیت شاید دیـگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی میدهند.

دلیل شماره 7

 اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر

رفتارهای زشـت، نــق زدنــهـای دائـمی، نزاع ها و مجادله های فراوان دسـتور العمـل مناسبی برای ایجاد سردرد است و در تصـور برخـی مـردان ( البته به غلط )، خـیـانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده و بهتر از آسپرین به درمان سـردرد کمک می کنــد.

دلیل شماره 8

 سهل انگاری زنان

 اکثـر زنـان خـیـلی سـریـع و راحت شوهرشان را بخـاطر رفتارهای بی وفـا مـنـشـانـه او  می بخشند که این موضوع شاید به دلیل ترس از تـنـهایی و یا فطرت رقیق القلبی زنان باشد.حتی ممکن است برخی از زنان خود را مقـصر اصلی خیانت شوهرشان پنداشته و قدمهایی رابرای بهبود روابطشان بردارند.این واقعیت که بسیاری از زنان به شوهرشان اجازه گریز از جرم و جنایت را میدهند ممکن است موجبات مضاعف شدن مشکلات آنها را فراهم آورد.

 

 دلیل شماره 9

 عدم جذابیت همسر

سر کردن مدت طولانی با یکدیگر گاهی اوقات باعث تنبلی و سستی زنان می شود. به این معنا که دیگر به سر و وضع خود نرسیده و جذابـیـتی نـدارد و مانـنـد گـذشته  به  شیفتن شوهرشان نمی پردازند. مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و  زنـدگی با او هیجان و لذت قدیم را نخواهد داشت.

 

 دلیل شماره 10

 از بین رفتن عشق و علاقه

افسوس که پس از گذشت زمـان طـولانــی با هــم بـودن، بـرخــی مـردان آن عــشـق و عــلاقه و احـساساتـی را که در ابتدا به همسرشـان داشتند، از دست میدهند.  اما این رابطه به جزئی از وجودشان مبدل شـده. جـدایی بسیار دردناک و تاثر برانگیزاست. پس بجای جدایی باید چاره ای اندیشید و به زندگی شیرین در کنار هم ادامه داد.

 

نتیجه: خیانت در زندگی امری نکوهیده و ضد اخلاقی است که اثرات زیان بار آن قطعا" دیر یا زود گریبان گیر فرد خواهد شد. بنابراین چنانچه مشکلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها نمود. صادق باشید.

 برگرفته از سایت مردمان

تا بعد.موفق باشین

 

امیر قدیمی


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


سه شنبه 85/9/21 ::  ساعت 6:1 صبح


 

 هو العاشق

سلام بر همه دوستان و همراهان خوبم

 

امشب میخواهم همتون رو سورپرایز و خوشحال کنم

 

آخه قراره خبر جدید رو بهتون بدم

 

میدونم همه دوستانم خورسند میشن پس بخونید

و اگه جزء دوستان بنده و عاشقان راستین هستین نظرتون رو از من

دریغ نکنین

 

  سارینای من به خونه اش برگشت 

 

بعد از پیگیری های متعدد و گزراندن زمانی بس طولانی (8ماه) و بسیار ناگوار

بالاخره دعای دوستان و عشق و علاقه مشترکمان باعث این اتفاق فرخنده شد

قضیه از این قرار بود که :

 بعد از حدود یکماه جستجوی ایشون برای صحبت های لازم. بالاخره تلاش من نتیجه داد .

یعنی اینکه حدود یکماه زاغشو چوب زدم تا تونستم ایشونو در ایستگاه مترو زیارت کنم.

باور کنید منو که دید خشکش زد . تا تونستم بهش بقبولونم که من خودمم و اشتباهی ندیده

کلی طول کشید !!  بعدش دوتاییمون از دیدن همدیگه بعد از حدود 3 ماه کلی خوشحال

شدیم    خلاصه کنم . حدود یک هفته ای با همدیگه پنهونی صحبت کردیم و به این نتیجه

رسیدیم که اگه بخواهیم همدیگه رو تنها بذاریم اشتباه بزرگی کردیم . تا حدود یک هفته قبل که

قضیه رو به خانواده ها اطلاع دادیم .

در کل اینو باید اعتراف کنم که ؛ بغیر از برخی موارد جزئی از هیچ کسی مخالفت اساسی ندیدیم.

خدا پدر همشون رو بیامرزه که کمکمون کردن .

 

در اینجا باید از همه شما ها و مخصوصا افرادی که در پایین ازشون یاد میکنم بسیار تشکر و قدردانی

کنم که اگه لطف اینا نبود شاید الان وضعیت ما دو تا جور دیگه ای بود:

 

1- از خود حضرت حق : که هم این عشق رو به ما دو تا عطا فرمود و هم اونو برامون حفظ کرد

2- از تمامی اولیا الهی که تو این مدت بهشون متوسل شدیم

3- از خانواده هامون که تو این مدت به خاطر ما زحمات و رنجهای زیادی رو متحمل شدن

4- از بستگانم بالاخص دایی حسن و خاله فاطیما و آقای صفاری و...

5- از دوستان خوبم که از طریق دنیای مجازی اینترنمت باهاشون آشنا شدم و هر کدوم

بسیار بسیار کمک حال من بودن. منجمله عزیزان زیر:

 

خواهران  خوبم : مریم خانم .که باور بفرمایید ندیده و نشناخته از همون راه دور(رودسر) خواهری رو بر

من تموم کرد . مرسی گیله دختر   و صدف خانوم و سحر خانوم و زینب خانوم و .....

جناب آقایان : اوسعی استاد ارجمندم . جناب آقا رضا _ع (گفتم شاید نخواهند فامیلیشون رو قید کنم) مجید و امیر و حسین و میلاد و فرهاد و سعید و ....

 

خلاصه از همه و همه شماها ممنونم. خیلی گلید .خیلی خیلی  دوستتون دارم

 

حالا اینم بشنوین:

 

 

متوجه شدین که ؟

 

بعله ؛ بنده و سارینام .امروز سه شنبه 85.9.21ساعت 3 بعدالظهر عازم مشهد مقدس

برای پابوسی آقا و مولایمان امام رضا صلوات اله علیه و آلهم اجمعین ؛ و همچنین

 برای تجدید عهد و پیمان مقدسمان در پیشگاه ملکوتی سلطان ایران زمین ؛ می رویم.

  خلاصه هر کسی التماس دعا داره حتما تو نظرات این مطلب بنویسه تا اونجا یادشون بکنیم .

قول میدهم تا قبل از برگشتنم از مشهد(پنج شنبه ساعت 8 شب)یه سری

به وبلاگم بزنم و محتاجان دعا را یاد بکنم. البته بازم اینو باید بگم که : من و سارینامو

هیچ وقت از یادتوننبرید . سرگذشت ما دو تا براتون درس عبرت بشه و پند لازمو ازش بگیرین .

الحمد الله ما دو تا داره همه کارامون ختم به خیر میشه . به امید خدا امیدواریم . و سعی

خودمون را تا پای جان میکنیم که دیگه همدیگه رو تنها نگذاریم و همیشه چون تا بحال با

همدیگر صادق و وفادار بمانیم. از همتون التماس دعا داریم .

ما دو تا جوان رو دعا بفرمایید که با هم و برای هم بمانیم .

 

انشالله آپ بعدی . زمانی که از مشهد برگشتیم . با خود سارینام انجام میشه

 

حق یارتون

 

 

 

 


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


پنج شنبه 85/9/9 ::  ساعت 3:21 عصر


 

 

در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی

یارب ای کاش نیفتد به کسی ؛ کار کسی

 

یه خبر بد:

 

از 7 روز دیگه میخواهم در این وبلاگ رو گل بگیرم!!!!

 

 

دلم گرفته و هر سوی خانه ام ابری است

دلم گرفته و گریه دوای دردم نیست

دلم گرفته و کسی نیست ، جاده بیرنگ است

دلم گرفته و این قاب ساده بیرنگ است

 

چون دیگه فهمیدم که : عاشقی پوچه !!!!

تو این مدت اگه دوستان این دورانم خواستند بنده را با نظراتشون سرافراز کنن.ممنون میشم

 

و میخواهم اینو فریاد بزنم که:

 

جان من سنگ دلی .....

 

عشق یعنی ...........

اشک حسرت ریختن

سر به دار آویختن

در جهان رسوا شدن

 

 

 

حق نگهدارتون. امیر 


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


چهارشنبه 85/9/8 ::  ساعت 1:54 صبح


 

 

 

باز آی هر آنچه هستی باز آی   

                                            گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی

این درگه ما درگه نومیدی نیست  

                                               صد بار اگر توبه شکستی  باز آی

 

 

 

 

شاه مردان شیر یزدان حیدر دلدل سوار

لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

 

 

 

اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید

 

 

 

 

یا امامان بقیع جان مادرتون فاطمه گل مولی مدد

 

 

 

یا صدیقه مدد

یا ضامن آهو آقا جونم بطلب ما رو

 

 

 

یا گل نرگس مدد

 

 

یا مهدی موعود مدد

 

 

یا زرتشت پیامبر مدد

 

حق یا علی مدد و التماس دعا

 

امیر قدیمی


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


یکشنبه 85/9/5 ::  ساعت 2:43 صبح


 

 

بسم رب عشق

 

خدمت خالق خوب خودم سلام و عرض ادب دارم . حضرت حق میدونم که همچون همیشه به رتق و فتق امور خدایی میپردازین و صدای من حتی از صدای وز وز پشه ای در گوش فیلان هم کمتره . ولی خوب با بانگ دل امشب باهات حرف میزنم تا شاید صدای دلم رو بشنوی . 

حضرت حق خودم میدونم که چند وقتیه ازت کمی دور شده بودم . و کمتر عرض ارادت میکردم و همش غر میزدم .مگه نه؟ چکار باید میکردم  آخه خداجون خودت پیش خودت نگفتی این بنده من ظرفیت این امتحان رو نداره ؟ نگفتی که تو یک لیوان به اندازه یک پارچ مشکل جا نمیشه؟

صاحب من آخه منم یک بنده ام مثل همه . کم جنبه و کم ظرفیت .ما کجا و کرم تو و مروت تو کجا؟

من بدکنم و تو بد مکافات دهی

پس فرق میان تو ومن چست بگو

باریتعالی این مدت رو به من ببخش . امروز رو از من ببین نه دیروز مو. تو که مثل ما آدمها نیستی . تو خدایی.

از امروز فکر میکنم دوباره به خودم اومدم .فکر میکنم فهمیدم که در مقابل تو یکتای عالمیان اشتباه کرده ام و خضوع خود را نرسانده ام . پروردگارم از امروز تصمیم دارم که دوباره خودم شوم . همونی که تو آفریدی .نه اونی که خودم ساختم . بهت قول میدم . تو که دیگه تو دل منم میبینی . میبینی که راست میگم . به تو که نمیتونم دروغ بگم . میتونم؟

امشب که بعد از مدتهای مدید دوباره رو به قبله تو سر به خاک سائیدم . لذتی بس عظیم به من داد . شاید لذت عبادتت رو مدتها بود فراموش کرده بودم . ولی ازت ممنونم که امروز به وسیله ای دوباره  خط ارتباطی تو با من وصل کردی . دیگه نمیخواهم لذت عبادت تو رو به هیچ چیزی ترجیح بدم . میخواهم با تو باشم تا به تو بپیوندم .

فقط ازت یک خواهش دارم . آ خدا تا وقتی بر سر عهدم با تو و خودم و دیگران هستم مرا زنده بدار . ولی هر گاه که من از راه صداقت و وفای به عهد با تو و بندگانت بیرون آمدم . ایزد منان از تو میخواهم مرا با فلاکت از دنیا ببری .

آخدا . اینم بگم . بی تو هیچ هیچ هیچم ها . اگه نخواهی دستم رو بگیری .تو جاده زندگی شاید مانند همه انسانها صد ها بار زمین بخورم . اگه اون موقع تو رو نداشته باشم به کی توکل کنم و از جام برخیزم .

اینبار دیگه میخواهم برخیزم . بخاطر تو . بخاطر خودم . و حتی بخاطر سارینام . آخه اون هر چند اگه نتونه برگرده پیشم .بازم ته دلش منو دوست داره .

میخواهم روی پاهام به ایستم و مردانه فریاد انا الحق بزنم . تا بشنوم و بشنوی و بشنوند .

خودت گفتی از تو حرکت از من برکت ، پس من حرکتم رو با نیت تو و غربت الی الله انجام میدم . تو هر کاری . بعدش بستگی به کرم و مروت و مردونگی خودت داره .

 خدا وندا چون نیتم تو همه امور سعی میکنم خیر باشه پس:هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم.

خدت هوامونو داشته باش خوب؟ خیلی نوکرتم .به خودت قسم

      

 

 

این چند تا پند رو هم تو وبلاگ یکی از دوستان عزیزم دیدم که چون ایشون هم نقل از جایی دیگه کرده بودن .بنابراین بنده هم با اجازه اینکار رو میکنم :

 

 

پند اول:بوقلمونی، گاوی بدید و بگفت:در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم، گاو پاسخ داد: گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهایت فتد و پرواز کنی. بوقلمون خورد و بر شاخی نشست. تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید، تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاکش نمود.
نتیجه اخلاقی: با خوردن هر گندی شاید به بالا رسی، لیک در بالا نمانی
!

پند دوم:گنجشکی از سرمای بسیار قدرت پرواز از کف بداد و در برف افتاد. گاوی گذر همی کرد و تپاله بر وی انداخت . گنجشک ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد. گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشک بدندان بگرفت و بخورد
.
نتیجه اخلاقی:هر که گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد.هر که از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد.گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان
.

پند سوم:خرگوش از کلاغی بر سر شاخ پرسید که آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، کار نکنم؟ کلاغ پاسخ داد: چرا که نه. خرگوش بنشست بی حرکت، روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد
.
نتیجه اخلاقی : لازمت نشستن و کار نکردن بالا نشستن است
.

پند چهارم:برای تعیین رئیس، اعضاء بدن گرد آمدند. مغز بگفت که مراست این مقام که همه دستورات از من است، سلسله اعصاب شایستگی ریاست، از آن خود خواند: که منم پیام رسان به شما ، که بی من پیامی نیاید . ریه بانگ بر آورد : هوا، که رساند؟ ... من، بی هوا دمی نمانید، پس ریاست مراست. و هر عضوی به نحوی مدعی، تا به آخر که سوراخ مقعد دعوی ریاست کرد. اعضاء بنای خنده و تمسخرنهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند. اختلال در کار اعضاء پدیدار گشت. روز هفتم، زین انسداد جان ها به لب رسید و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به ریاست
.
نتیجه اخلاقی : چون لازمت ریاست علم و تخصص نباشد، هر سوراخ مقعدی ریاست کند.

اگربی ادبانه است ببخشید .

 

این قسمت رو هم به نشونه احترام به خواهر ارجمندم و تشکر به خاطر تمام خیر خواهی هاشون نسبت به من و سارینام از وبلاگ بن بست نقل میکنم :

 

 

من همینم !

 

روزگار از پی هم میگذرد ، ما همانیم که بودیم و همین خواهیم ماند!

 

 

 

دلم گرفت از این همه دیوار که مـرا از تو دور میکند

 

دلم گرفت از این همه کوچـــه که بن بسـت است

 

بگذار ســـــــــر راهـــت تنهاترین منتظـــــــر باشم

 

تا تــو هم تنها ترین خاطره ی ســــــبز من باشی

 

 

 

 امیر و ساریناش 

 

 

 

 


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ