سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد عشق

یکشنبه 85/7/30 ::  ساعت 4:24 صبح


 

 

سلام و صد تا سلام

 

چیه ؟ تعجب کردین؟ یه شب منم خوشحال باشم

راستشو بخواهین امشب شروینای مهربون بعد از چند روز( واسه من بخونین چند سال و یا چند قرن) با من ارتباطی کوتاه برقرار کرد (بازم خوبه و ازش ممنونم)    

بخدا فکر میکردم دیگه هیچ وقت تماسی نخواهیم داشت . و هیچ وقت شروینا و بخصوص سارینای عزیزم .از طریق این وبلاگ من نمیتونن نظراتم رو بدونن . ولی چون همیشه خداوند بزرگی و کرامتشو بهم نشون داد.

خدایا خیلی ازت ممنونم .       خدایا هیچ عاشقی رو مثل من مایوس نکن  

 

چیه حتما میگین چرا من اینقدر ناامید هستم ؟

بخدا جای من بودین الان در قید حیات نبودین . منم اگه تا الان زنده ام . فقط به خاطر ترس از پروردگارم و عشق به سارینام  و یه کم کمکی یه خورده امیدی هست که تو دلمه . بخدا میترسم شاید 5 درصد سارینا از مرگ من ناراحت بشه و گرنه خودش میدونه  من اونقدر پوست کلفت نیستم بتون بدون اون دوام بیارم .

سارینا میدونه مه من یک پاک باخته هستم و تو دنیا دیگه چیزی برای از دست دادن که مهمتر از اون باشه ندارم . بخدا قسم اگه سارینا بگه حاضرم برای اثبات عشقم . به صورت پخش مستقیم و جلوی چشم همتون خودمو از این تکرار بیهوده و افسردگی جانگداز راحت کنم . میگی نه؟ سارینا؟ امتحان کن . نامردم اگه بگی اینکار رو نکنم. 

بگذریم ؛ امشب سارینای قشنگم و شروینای مهربون برای بار اول( خدا نکنه بار آخر هم باشه)  از این وبلاگ دیدن کردن . بهشون بسیار خوش آمد میگم .

سارینا جونم ، آبجی شروینا خیلی خوش اومدین ، قدم به چشم من گذاشتین ، کلبه تاریک منو روشن کردین . امیدوارم(هرچند که یک کمی محال به نظر میرسه .ولی اگه سارینا فقط یکبار بهم اعتماد کنه و به حرف آخرم گوش کنه و  نظر واقعیش رو بگهاگه کوه هم جلومون باشه باعشق و محبت آبش میکنم) بزودی بتونیم مشترک و مستقیم این وبلاگ رو ادامه بدیم

 

سارینا جون این وبلاگ مال خودته . چون به عشق تو نوشته شده   

 

میدونی دلم برای چی لک زده سارینا؟ شاید هزاران مورد باشه و بتونی حدس بزنی . و همه اش هم درست باشه . ولی به خدا بیشتر از همه برای سرت که جاش رو شونه راستم خالیه . بخدا قسم اینو راست میگم که حداقل 100شب تو این مدت با گریه و التماس از خدا خواسته ام فقط 6 ماه بهم عمر بده ولی این 6 ماه رو با تو زندگی کنم .( به اسم صاحبم ابوالفضل (ع)قسم که راست میگم).

 

سارینای نجیب من باور کن اگه میگم تو این مدت حتی یک نگاه هم به زن های دیگر ننداخته ام و بهت خداوکیلی خیانت نکرده ام . بخاطر خساست من و یا گرفتاری هایم نبوده . کاشکی میتونستم دلیل واقعیش رو بهت بگم . جوری که فقط خودت بخونی . فقط اینو بهت بگم و تو بقیه اش رو بفهم که نمیتونستم با کس دیگه ای باشم و حتیی اونوقت به یاد محبت های تو و احساسات پاک و عاشقانه ات نیفتم .بدون تا زنده ام . حتی اگه تو به خونه ات بر نگردی .هیچ وقت هیچ زنی رو لمس نخواهم کرد .و مرا همان خاطراتم با تو بس است.سارینا جون حتی اگه منو نمیخواهی  تو این عشق پاکم نسبت بهت شبه ای ایجاد نکن. و منو مسخره نکن و نخند . بخدا قسم که همه اش واقعیت است . کاری نکن که خدا ازت برنجه. ممنونم.

سارینا جونم . لطف کن از این به بعد با شروینای مهربون این وبلاگ محقر رو باز دید کن و حداقل حالا که من نمیتونم ازت با خبر باشم .تو اگه دوست داری از این عاشق واقعیت و دلخسته ات باخبر باش . ممنون میشم نظرات تو و شروینا رو بخونم .

در اینجا در پیشگاه خدای بزرگ و قادر و همه خوانندگان وبلاگم ، بهت قول شرف میدم .کلمه ای بر خلاف نظر قلبیم و واقعیم در اینجا ننویسم .

در مقابلش هیچ انتظاری ازت ندارم وهیچی نمیخواهم .جز اینکه باور کنی من واقعا دوستت دارم و باور کنی که هیچ کس تو این دنیای کوچیک . نمیتونه مثل من و قد من تو رو بخواهد و دوست داشته باشه . میدونی که بهت گفتم . بخاطر تو از همه چیزم ( غیر از خدا) میگذرم . حیف که نخواستی باورکنی

 

سارینا جونم در آخر بازم میگم . من تا ابد منتظر اون لحظه ای هستم که تو بهم اعتماد کنی و بگذاری حرف آخرمو بهت بگم و نتیجه آخر رو از تو بشنوم

باور کن دو تا راه حل اساسی و بی نظیر دارم . که حداقل به شنیدنش می ارزه .حداقل اگه خودت نمیتونی بشنوی یک نفر رو  معرفی کن تا اون بشنوه و بهت بگه ،بدون که من با تمام وجودم حاضرم . اگه حرفمو بشنوی . در مقابلش خواسته ات رو هر چی که باشه با جان و دل بپذیرم . بازم ازت تشکر میکنم . بخاطر اون همه عشق و محبت و علاقه ای که بهم داشتی ، بخاطر همه فداکاری هات ، بخاطر همه گذشت هات ( که متاسفانه وقتی از خواب غفلت بیدار شدم که دیگه وقتی برای جبران بهم ندادی) بخاطر همه و همه و همه اون لحظات خوبی که باهات داشتم و مطمئن هستم بی تو دیگه هیچ وقت برام تکرار نمیشه . منو ببخش عزیزم . بدون که هر کاربدی که در حق تو کردم از روی تعمد نبوده . بدون هنوز وهمیشه میپرستمت. آخه به نظر من خدا یکی عشق هم یکی . اونم فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط تووووو               

عزیزم به خدای بزرگ میسپارمت و برات آرزوی دل خوش و تنی سالم و آرامش فکری میکنم .بدون جو جوی تو حاظره جونشم بده تا تکلیفت روشن بشه . آخه لامصب فقط یکبار دیگه برای آخرین بار امتحان کن دیگه با مرام من . 

 

همه تون رو بخدای بزرگ میسپارم . برای من و سارینای خوب من دعا کنین.

 

 

                                                        جوجوی سارینا( عرشیا)


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


جمعه 85/7/28 ::  ساعت 5:11 صبح


 

انسان ممکن است بارها عشق را تجربه کند اما فقط یکبار عشق حقیقی اش را پیدا کند.عشق حقیقی من نیز کسی بود که با دلی پرامید و قلبی سرشار از مهر به سویش شتافتم اما حالا متاسفانه جا تره و از جو جو من خبری نیست

 

سلام ، عزیزانم

ببخشین با اجازتون میخواهم یک چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم . حالا که سارینایی نیست که بشنوه . شما بشنوین .مرسی

        سارینا چرا؟؟؟

                   

      دروغگو

بهار و باور ندارم برگا رو باور ندارم

                     تو این هوای بی کسی فردا رو باور ندارم

دلم پر از حکایته حکایت برگه و باد

                     دیگه خودم خوب میدونم اونی که رفته نمیاد

اون که منو میخواد ولی جرات گفتن نداره

                     فقط دلش میخواست بیاد اشک منو در بیاره

اون روز باید یادت بیاد ریزش اشکای منو

                     میریخت به پای دل تو میگفت که از اینجا نرو

یه روز میاد اسم منو رو سنگ گوری میخونی

                     میدونی تو دوست دارم میدونی تو خوب میدونی

 

Image hosting by TinyPic

 

 

چه زیباست بخاطر تو زیستن


وبرای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن
و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن
برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست
ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست
و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط  برای تو می تپد
حرفها را گاه نمی توان گفت
من لحظه های با تو بودن را با اشکهایم تداعی میکنم
وعطر نفسهای تورا در بند بند وجودم می بلعم

 

 

اگه یه روز

اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمیدم که بخندونمت ولی میتونم باهات گریه کنم

اگه یه روز نخواستی به حرفای کسی گوش کنی بهم بگو قول میدم ساکت باشم

اگه یه روز خواستی بری حتما خبرم کن قول میدم ازت نخوام بمونی ولی ازت میخوام زود برگردی

اگه یه روز سراغم رو گرفتی و ازم خبری نشد سری بهم بزن احتمالا بهت احتیاج دارم

اگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت میمونم اما ازت یه خواهش دارم وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری

 

   

            Image hosting by TinyPic

 

لعنت بر این شب های جمعه که تازه یاد تنهاییم میندازه. سارینا تو چی ؟ تو که دیگه راحت شدی نه؟

 

                   زبان حال من:

خیلی سخته غرورت رو واسه یه نفر بشکنی بهد بفهمی دوستت نداره

خیلی سخته دوستش داشته باشی اما نتونی باهاش بمونی

خیلی سخته گریه کنی ولی بهونه نداشته باشی

خیلی سخته صمیمی ترین دوستت بهت خیانت کنه

خیلی سخته کسی که تمومه زندگیت رو به پاش ریختی با بی رحمی تو

چشات نگاه کنه بگه:دوستت نداره

خیلی سخته مجبور باشی سخترین چیزا رو تحمل کنی

خیلی خیلی خیلی سخته

 

مگه نه؟

 

             تا بعد بدرود، عرشیا


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


سه شنبه 85/7/25 ::  ساعت 7:10 عصر


     

 

                         سلام . اینبار فقط به شما که مطالب  منو میخونین سلام میکنم.    ازتون میخواهم لطف کنین نظرتونو در مورد من و عشقم بگین . حتی اگه بتونین راهنمایی هم بکنین ممنون میشم

بذارین اینو بگم که : مدیونین اگه نظر ندین (!!!!)

                   از همتون ممنونم: عرشیا نشاط


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


سه شنبه 85/7/25 ::  ساعت 7:1 عصر


                                

                                  بنام نامی عشق

 

                 

 

سلام ؛ 

شب های قدر امسال هم رفت ، کی تا سال دیگه مرده .کی زنده؟

کی با عشقشه و کی تنها خواهد بود ؟

مثل پارسال که نه من و نه سارینای من فکر نمیکردیم که امسال با هم نباشیم .البته منظورم حضور جسمی سارینا نیست . ولی به همین شبهای عزیز حتی یک لحظه از دل و جانم یادش نرفته.

بنابراین به من حق بدین الان بسیار تنها و غمگین باشم .فقط اجازه میخواهم این شعر و عکس رو به سارینای خوبم تقدیم کنم .باشد تا کمی دل سنگش نرم بشه.التماس دعا از همه شما دارم .

                  

     ( الان فقط این هنگامه خانوم میدونه من چی میکشم )

              به خاطر تو می خونم یا تو یا هیچ کسه دیگه
              قدر چشاتو میدونم یا تو یا هیچ کسه دیگه

             به خاطر تو می شکنم یا تو یا هیچ کسه دیگه
             من از تو دل نمی کنم یا تو یا هیچ کسه دیگه

             به خاطر من نرو به عشقمون تکیه کن
             بغضتو بشکن واروم اگه می خوای گریه کن

             به خاطر من بمون تو خاطرت می مونم
             خودم ستارت می شم تو می شی اسمونم

            به خاطر من بیا من که برات می میرم
            بیا و فریاد بزن حرفم و پس می گیرم حرفم و پس می گیرم

           به خاطر تو می خونم یا تو یا هیچ کسه دیگه
           قدر چشاتو میدونم یا تو یا هیچ کسه دیگه

           به خاطر تو می شکنم یا تو یا هیچ کسه دیگه
           من از تو دل نمی کنم یا تو یا هیچ کسه دیگه

           می خوام بگم دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه
           بی تو نفس کم میارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

           می خوام بگم دیوونتم این و همش دلم می گه
           بزار بگن دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

           به خاطر من نرو به عشقمون تکیه کن
           بغضتو بشکن واروم اگه می خوای گریه کن

          به خاطر من بگو بگو هرگز نمیری
          بگو که موندگاری حرفتو پس می گیری

         به خاطر من بخند تا دوباره بهار شه
         عاشق قلعه نور اسب طلا سوارشه اسب طلا سوار شه

        به خاطر تو می خونم یا تو یا هیچ کسه دیگه
        قدر چشاتو میدونم یا تو یا هیچ کسه دیگه

        به خاطر تو می شکنم یا تو یا هیچ کسه دیگه
        من از تو دل نمی کنم یا تو یا هیچ کسه دیگه

        می خوام بگم دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه
        بی تو نفس کم میارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

        می خوام بگم دیوونتم این و همش دلم می گه
        بزار بگن دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

        می خوام بگم دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه 
        بی تو نفس کم میارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

        می خوام بگم دیوونتم این و همش دلم می گه
        بزار بگن دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

       می خوام بگم دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه 
       بی تو نفس کم میارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

       می خوام بگم دیوونتم این و همش دلم می گه
       بزار بگن دوست دارم یا تو یا هیچ کسه دیگه

 

               

 

                  سارینا جونم . میدونی که چقدر دوست دارم؟

 

               

                          

 



                              الهی مرا آن ده که آن به ، عرشیا نشاط

 


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


جمعه 85/7/21 ::  ساعت 6:3 عصر


                                                                   

 

سلام دوستان ، تعدادی عکس و مطلب جدید تهیه کردم ؛ با عشق به شما و مخصوصا سارینای عزیزیم تقدیم میکنم . سارینا برگرد عزیزم.

                                                     

 

عشق یعنی ترس از دست دادن تو و وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست

 
                                                
 
 
یکی بود یکی نبود.
زمانیکه خدا کار ساختن دنیا را به پایان رساند خواست تکه ای از وجود خدائی خود را،جرقه ای از هستی خود را برجا بگذارد
نویدی به انسان از آنچه او می تواند با تلاش به آن تبدیل شود.
اودنبال جائی بود تا آن هدیه با ارزش را درآن مخفی کند
چون او توضیح داد که چیزی که انسان بتواند به آسانی آن را پیدا کند هرگز برای آن ارزش قائل نخواهد شد.
یکی از مشاورینش گفت:پس شما باید آن را روی بلندترین قله کوه در روی زمین پنهان کنید
خدا سرش را تکان داد:نه برای انسان که یک موجود ماجراجوست و او خیلی زود یاد خواهد گرفت از بلندترین قله ها بالا رود.
پس ای خدای بزرگ آنرا در اعماق زمین پنهان کن.
خدا گفت:فکر نمی کنم،انسان یکروز کشف خواهد کرد که می تواند تا عمیق ترین قسمت های زمین را حفر کند
خدایا پس در وسط اقیانوس ها
خدا سرش را تکان داد:می دانید من به انسان مغز دادم و یک روز او یاد خواهد گرفت و به سمت اقیانوس های بزرگ براند.
مشاورینش فریاد زدند:خدایا پس کجا؟
خدا لبخندی زد و گفت:من آنرا در جایی پنهان خواهم کرد که هر مرد و زنی که به اندازه کافی و به طور خالصانه و عمیق نگاه کند
قادر خواهد بود آنرا پیدا کند
من آنرا در قلبهایشان پنهان خواهم کرد.
 
 

                                                        
 
 
 
افسوس آن زمانی که باید دوست بداریم

   کوتاهی میکنیم.

             آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم.

            و بعد برای آنچه از دست رفته آه میکشیم.   سارینا بخدا نمی خوام هیچ وقت اینجوری بشه ، بخاطر خدا کمی باورم کن   
 
 

 
 
عزیزم ، بهترینم بیا تا با هم و کنار هم نفسی باقی مانده از حیاتمون رو در کنار هم و برای هم بمونیم
 
                                                       سارینای مهربونم                    بی تو نشه بمونم
                                                      همدل و هم زبونم                    میخوام برات بمونم 
                                                      هر دم و  هر  ثانیه                    واست  غزل  بخونم  
                                                                                               
                                                      بگم که همسرونم                    درد و بلات به جونم
                                                      غم اومده به خونم                    آتیش  زده به جونم
                                                      سوخته این آشیونم                  چقد باهاش بمونم؟
                                                                                               
                                                      گفتی  که  مهربونم                  یه عمرپیشت میمونم
                                                      چی شد یهویی رفتی               درد  تو   بم  نگفتی
                                                      چرا نذاشتی یکبار                    باشم برات فداکار
                                                                                                
                                                      درد دلت گوش کنم                   به حرفتم گوش کنم
                                                      بداش فراموش کنم                  خوباش رو تو گوش کنم
                                                      باعث رنجت نشم                     عذاب و دردت نشم
 
                                                                                                
                                                     برات چه خوابها دیدم                باهات کجا رسیدم؟
                                                     تو اینجوری که نیستی             اهل کلک تو نیستی
                                                     چرا میخواهی عوض شی        با غصه هم نفس شی
                                                                                               
                                                    اهل این حرفها نیستی            ماشین و ویلا نیستی
                                                    نیاز تو اینا نیست                    جز معرفت دوا نیست
                                                    تو زندگی چی میخوای            جز عافیت تو میخوای؟
                                                                                                  
                                                    خودم میام سراغت                 با اسب شاخدارت
                                                     برات میسازم اکنون                کلبه ای همچو مجنون
                                                    تا توش هم آغوش بشیم          زخلق فراموش بشیم
                                                                                             
                                                    اسیر بد ها نشیم                  خسته ز فردا نشیم
                                                   برات غزل که گفتم                  به عشقتم می افتم
                                                   تا بت بگم عزیزم                     ز دوریت مریضم
                                                                
                                                                                            
                                                  میسپارمت به خدا                    تا نمونیم ما جدا
                                                  بازم سراغم بیا                        واسم جدایی نخوا
                                                  برام دعاها بکن                        درد دلم وا بکن
 
                                                                   
سارینای خوبم این شعر بی مزه رو همین الان برات گفتم . ببخشید زیاد قافیه نداره ولی حقیقت که داره
 
 
 
 
 
 
 
 
باتشکر از وبلاگ  لاو ام
 
 

 


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


پنج شنبه 85/7/20 ::  ساعت 9:23 عصر


نمایش تصویر در وضیعت عادی
 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


پنج شنبه 85/7/20 ::  ساعت 9:4 عصر


 

 

       یا علی ابن ابیطالب

 

    شب ضربت خوردن مولی الموحدین، امیرالمومنین ، سرور عالم هستی ، یاور عالم مستی(می الست) را به همه تون تسلیت میگم و التماس دعا دارم .

 

براتون مطلبی رو در ضمینه شب های قدر در ژایین صفحه درج میکنم . مخصوصا برای سارینای خوبم(بی)

 

از امور مهم در ماه مبارک رمضان شب قدر است . شبی که ازهزار ماه بهتر می باشد . روایتی داریم مبنی بر این که از هزار ماه جهاد بهتر ، و از سلطنت هزار ماه بهتر ، و عبـادت آن بهتر از عبــادت هزار مـاه می باشد . و خلاصهشب شریفی است که روزی بندگان، اجلهای آنان و سایر امور مردم از خوب وبد در آن مقدّر می گردد. شبی که قرآن در آن نازل شد . شبی که به نص قـرآن مبارک است .


 

در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است: « فرشتـگان در شـب قدر فرود آمده و در زمین پخش می شوند ، بر مجالس مؤمنین گذشته، بـر آنان سلام می کنند و برای دعاهای آنها « آمیــن » می گویند، تا آنگاه که سپیـده دم طلوع کند.» و« در این شب دعای کسی رد نمی شود مگر دعای عاق والدیـن، قطع کنندۀ رحم نزدیک،کسی که شراب بنوشد و کسی که دشمنی مؤمنی در دلش باشد .»


 

در«اقبال » از« کنزالمواقیت » از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمودند : « موسی عرض کرد:خـدای من ! نزدیـک شدن به تـو را خواهـانـم ،  فرمود : نزدیکی من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود .عرض کرد : خدای من رحمت  تو را می خواهم ، فرمود : رحمت من از آن کسی است که در شب قـدر به فقیرها رحـم کند ،  عرض کرد : خدای من ! جواز عبـور از صـراط  را خواهانم ، فرمود : آن برای کسـی است که در شب قـدر صدقه ایبدهد ، عرض کرد : خدای من ! از درختان بهشتی می خواهم ، فرمود: این مالکسی است که در شب قدر سبحان الله بگوید، عرض کرد :خدای من ! رضایت تو را می خواهم ؛ فرمود : رضایت من از آن کسی است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند .»


 

 و از همین کتاب از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شدهاست که فرمودند : درهای آسمانها در شب قدر باز می شود . بنابراین بنده ای در آن نماز نمی خواند ، مگر این که خداوند متعال در مقابل هر سجده ای درختی در بهشت برای او می نویسد که اگر سواره،صد سال در سایۀ آن حرکت کند به انتهای سایه اش نمی رسد ؛ و در مقابل هررکعت خانه ای از در و یاقوت و زبرجد و مروارید ، و در مقابل هر آیه ای تاجی از تاجهای بهشت ، و در مقابل هر« سبحان الله گفتن » پرنده ای از پرندگان بهشت ، و در مقابل هر نشستن درجه ای از درجات بهشت ، و در مقابل هر سلام دادن، لباسی از لباسهای بهشت برای او می نویسد. و آنگاه که سپیده صبح بدمد، خداوند از دختران پستان برآمدۀ مأنوس ، و کنیزان خوش اخلاق و خدمتکارانی جاویدان، و بهترین پرندگان، و بوهای خوش ، و نعمتهای خوب و تحفه وهدایا و خلعتها و کرامتها ، و آنچه نفس میل دارد و دیدگان از آن لذت می برد به او عنایت می فرماید ، و شما در آن جاوید هستید . »  

 

 

   التماس دعا

                             امشب یاد من و عشقم هم باشین ، مرسی

 

 

 

 

                                                                                                    عرشیا نشاط


 نویسنده: بهاره

نظرات دیگران


   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ