هو العاشق
سلام بر همه دوستان و همراهان خوبم
امشب میخواهم همتون رو سورپرایز و خوشحال کنم
آخه قراره خبر جدید رو بهتون بدم
میدونم همه دوستانم خورسند میشن پس بخونید
و اگه جزء دوستان بنده و عاشقان راستین هستین نظرتون رو از من
دریغ نکنین
سارینای من به خونه اش برگشت
بعد از پیگیری های متعدد و گزراندن زمانی بس طولانی (8ماه) و بسیار ناگوار
بالاخره دعای دوستان و عشق و علاقه مشترکمان باعث این اتفاق فرخنده شد
قضیه از این قرار بود که :
بعد از حدود یکماه جستجوی ایشون برای صحبت های لازم. بالاخره تلاش من نتیجه داد .
یعنی اینکه حدود یکماه زاغشو چوب زدم تا تونستم ایشونو در ایستگاه مترو زیارت کنم.
باور کنید منو که دید خشکش زد . تا تونستم بهش بقبولونم که من خودمم و اشتباهی ندیده
کلی طول کشید !! بعدش دوتاییمون از دیدن همدیگه بعد از حدود 3 ماه کلی خوشحال
شدیم خلاصه کنم . حدود یک هفته ای با همدیگه پنهونی صحبت کردیم و به این نتیجه
رسیدیم که اگه بخواهیم همدیگه رو تنها بذاریم اشتباه بزرگی کردیم . تا حدود یک هفته قبل که
قضیه رو به خانواده ها اطلاع دادیم .
در کل اینو باید اعتراف کنم که ؛ بغیر از برخی موارد جزئی از هیچ کسی مخالفت اساسی ندیدیم.
خدا پدر همشون رو بیامرزه که کمکمون کردن .
در اینجا باید از همه شما ها و مخصوصا افرادی که در پایین ازشون یاد میکنم بسیار تشکر و قدردانی
کنم که اگه لطف اینا نبود شاید الان وضعیت ما دو تا جور دیگه ای بود:
1- از خود حضرت حق : که هم این عشق رو به ما دو تا عطا فرمود و هم اونو برامون حفظ کرد
2- از تمامی اولیا الهی که تو این مدت بهشون متوسل شدیم
3- از خانواده هامون که تو این مدت به خاطر ما زحمات و رنجهای زیادی رو متحمل شدن
4- از بستگانم بالاخص دایی حسن و خاله فاطیما و آقای صفاری و...
5- از دوستان خوبم که از طریق دنیای مجازی اینترنمت باهاشون آشنا شدم و هر کدوم
بسیار بسیار کمک حال من بودن. منجمله عزیزان زیر:
خواهران خوبم : مریم خانم .که باور بفرمایید ندیده و نشناخته از همون راه دور(رودسر) خواهری رو بر
من تموم کرد . مرسی گیله دختر و صدف خانوم و سحر خانوم و زینب خانوم و .....
جناب آقایان : اوسعی استاد ارجمندم . جناب آقا رضا _ع (گفتم شاید نخواهند فامیلیشون رو قید کنم) مجید و امیر و حسین و میلاد و فرهاد و سعید و ....
خلاصه از همه و همه شماها ممنونم. خیلی گلید .خیلی خیلی دوستتون دارم
حالا اینم بشنوین:
متوجه شدین که ؟
بعله ؛ بنده و سارینام .امروز سه شنبه 85.9.21ساعت 3 بعدالظهر عازم مشهد مقدس
برای پابوسی آقا و مولایمان امام رضا صلوات اله علیه و آلهم اجمعین ؛ و همچنین
برای تجدید عهد و پیمان مقدسمان در پیشگاه ملکوتی سلطان ایران زمین ؛ می رویم.
خلاصه هر کسی التماس دعا داره حتما تو نظرات این مطلب بنویسه تا اونجا یادشون بکنیم .
قول میدهم تا قبل از برگشتنم از مشهد(پنج شنبه ساعت 8 شب)یه سری
به وبلاگم بزنم و محتاجان دعا را یاد بکنم. البته بازم اینو باید بگم که : من و سارینامو
هیچ وقت از یادتوننبرید . سرگذشت ما دو تا براتون درس عبرت بشه و پند لازمو ازش بگیرین .
الحمد الله ما دو تا داره همه کارامون ختم به خیر میشه . به امید خدا امیدواریم . و سعی
خودمون را تا پای جان میکنیم که دیگه همدیگه رو تنها نگذاریم و همیشه چون تا بحال با
همدیگر صادق و وفادار بمانیم. از همتون التماس دعا داریم .
ما دو تا جوان رو دعا بفرمایید که با هم و برای هم بمانیم .
انشالله آپ بعدی . زمانی که از مشهد برگشتیم . با خود سارینام انجام میشه
حق یارتون